عاشقانه

مهم نیست شیشه قلبم زیر پاهات بشکنه مهم اینه پاهات زخمی نشه

کم کم غروب ماه خدا دیده میشود ، صد حیف از این بساط که برچیده میشود / در این بهار

رحمت و مغفرت ، خوشبخت آن است که بخشیده میشود

عیدتوووووووووووووووووون مبارک

نوشته شده در یک شنبه 29 مرداد 1391برچسب:,ساعت 12:25 توسط نازنین| |

یادم وقتی گریه میکردم میگفتی

 

عشقم  گریه نکن من طاقت دیدن

 

اشک هاتو ندارم میگفتی الهی عشقت

 

بمیره گریه نکن چیشد همه حرف هات

 

یادت رفت حالا تو نیستی عشقتم هر شب

 

گریه میکنه.بیا خودت ببین ببین چه کردی

 

با این دلم یه سوال کنم ازت کنم  ؟؟؟

 

تو از خودت بی وفا تر نامرد تر دیدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

نوشته شده در یک شنبه 29 مرداد 1391برچسب:,ساعت 6:10 توسط نازنین| |

چرا آدما نمیدونن بعضی وقتا خدافظ یعنی نذار برم

یعنی برم گردون ، سفت بغلم کن ، سرمو بچسبون به سینت و بعد بگو

خدافظ و زهرمار ، بیخود کردی میگی خدافظ

مگه میذارم بری؟!! مگه الکیه؟؟؟؟

چرا میذارن بری؟؟؟؟

چرا نمیفهمن نمیخوای بری؟؟؟؟

چرا نمیفمن که میخوای نازتو بکشن؟؟؟؟

چرا؟؟؟؟

نوشته شده در جمعه 27 مرداد 1391برچسب:,ساعت 17:51 توسط نازنین| |

 

همیشه باید کسی باشد  تا بغض‌هایت را قبل از لرزیدن چانه‌ات بفهمد

 باید کسی باشد … …

که وقتی صدایت لرزید بفهمد

که اگر سکوت کردی، بفهمد ...

کسی باشد که اگر بهانه‌گیر شدی بفهمد

کسی باشد که اگر سردرد را بهانه آوردی برای رفتن و نبودن بفهمد

به توجهش احتیاج داری

بفهمد که درد داری که زندگی درد دارد که دلگیری

بفهمد که دلت برای چیزهای کوچکش تنگ شده است

بفهمد که دلت برای قدم زدن زیرِ باران

برایِ بوسیدنش برایِ یک آغوشِ گرم تنگ شده است

همیشه باید کسی باشد همیشه

نوشته شده در چهار شنبه 25 مرداد 1391برچسب:,ساعت 17:9 توسط نازنین| |

 

گاهی وقتا دلم میخواد بگم من رفتم باهات قهرم دیگه تموم

 

دیگه دوستت ندارم و چقدر دلم میخواد بشنوم کجا؟غلط میکنی

 

که میری مگه دست خودته ؟رفتن به این راحتی نیست

 

ولی حیف...

 

نوشته شده در چهار شنبه 25 مرداد 1391برچسب:,ساعت 17:5 توسط نازنین| |

 

نوشته شده در چهار شنبه 25 مرداد 1391برچسب:,ساعت 2:16 توسط نازنین| |

 

 

آخر يه روز پرينت قلبم رو مي گيرم تا باورت بشه كه با هر نفسم صد بار مي گم دوستت دارم

 

 

 

نوشته شده در پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:,ساعت 16:51 توسط نازنین| |

 

 

روساحل سرخ دلت اسم کسی رو حک نکن

به این که من دوستت دارم حتی یه لحظه شک نکن

نوشته شده در پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:,ساعت 16:50 توسط نازنین| |

دیدی بهت گفتم همه چی تموم شده لعنتی؟!

 

همش یه بازی بود... دوباره برگشتیم سر خونه اول...

قلب من چرا اجازه نمی دی مغزم کارشو انجام بده؟! خوشت میاد خواری منو ببینی؟ خوشت

میاد هی اذیت شم؟ آره دیگه... طبیعتت همینه. تکرار رو دوس داری...

دست از سرم بردار. داغونم کردی، دیگه بهت احتیاجی ندارم...

گوش می دی قلب من؟!

نوشته شده در سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:,ساعت 17:37 توسط نازنین| |

 حواسمون باشه دل آدما

شیشه نیست که روی آن ( هــا ) کنیم

بعد با انگشت قلب بکشیم

و وایسیم آب شدنش رو تماشا کنیم و کیف کنیم

آپلود,آپلود عكس,آپلود سنتر,آپلود فايل,آپلود دائمي

نوشته شده در سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:,ساعت 17:25 توسط نازنین| |

 

گاهے دلمـ از ـهر چه آدمـ است مے گیرد...!

گاهے دلمـ دو کلمه حرف مهربانانه مےخواهد...!

نه به شکل ِ دوستت دارم و یا نه بــ ِ شکل ِ بے تو مے میرمـــ...!

ساده شاید ، مثل دلتنگ نباش... فردا روز دیگر ے ست !

این درد تنهایی............. بد دردیست !!!!!!! فقط خداست که حالم را می داند!

دلم برای دیدنت گریست..........! بگذار بگرید تا بداند..... هرآنچه میخواهد نیست!

کاش وقتی داری گریه میکنی ......یکی کنارت باشه که با عشق بغلت کنه و اشکاتو پاک کنه!

چه زیباست....! آغوش گرفتن ها................ و بوسه های بی هوس!


 


|
نوشته شده در سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:,ساعت 17:11 توسط نازنین| |

کاش اون لحظه ای که ازت میپرسه حالت چطوره؟

و تو جواب میدی خوبم!

کسی باشه که محکم بغلت کنه و آروم تو گوشت بگه :

میدونم خوب نیستی!!

نوشته شده در دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:,ساعت 15:20 توسط نازنین| |

هی غریبه !

روی کسی دست گذاشتی

که همه دنیامه

بی وجدان

اینقدر راحت به اون نگو عزیزم

نوشته شده در یک شنبه 8 مرداد 1391برچسب:,ساعت 15:9 توسط نازنین| |

خدایاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

هیچ تنهاییو اونقدر تنها نکن..........................

که به هر بی لیاقتی ................

بگه عشقم..................

نوشته شده در یک شنبه 8 مرداد 1391برچسب:,ساعت 15:0 توسط نازنین| |

باید بدجنس باشی..!! تا عاشقت باشن……!!

باید خیانت کنی………!! ………. تا دیوونه ات باشن…!!

باید دروغ بگی……………!!……..تا همیشه تو فکرت باشن…!!

باید هی رنگ عوض کنی……!!…………..تا دوسِت داشته باشن…!!

اگه ساده ای …!!…اگه باوفایی…!!….اگه یک رنگی…!!………همیشه تنهایی

نوشته شده در شنبه 7 مرداد 1391برچسب:,ساعت 1:53 توسط نازنین| |

سلام

خوبي؟

نشناختي؟آره؟

حق داري.يه آدمه شكسته رو هيچكس نمي شناسه.يه آدمه خميده رو هيچكس نمي شناسه

بزار بگم كي هستم...

يادته بهم ميگفتي بيشتر بهم محبت نكن بيشتر وابستت ميشم منم فقط ميخنديدم

يادته بهت ميگفتم اگه تو نباشي ديگه هيچ كسي رو ندارم.هيچ دنيايي ندارم

يادته واسه اينكه بهم گير بدي ميگفتي حسودي منم عصباني ميشدم و تو هم ميخنديدي

يادته منم هي فضولي ميكردم تا تو عصباني بشي.هاهاها

ببخش شايد اينارو بگم ناراحت بشي:

 

من همونيم كه هميشه باهات بود.تو همه ي سختيات باهات بود و فك ميكرد تو هم براش همينطوري هستي

من همونم كه نمي خواست واسه يه كاره كوچيك هم به كسه ديگه اي رو بندازي

از همه چيز ميزد تا فقط تورو شاد كنه.

با همه قطع كرد تا هميشه با تو باشه.

منت نميزنم.اصلا

ميخوام بگم كه تو فقط يه دروغ بودي

من دوست داشتم و ميگفتم تنهاترين رفيقمي اما تو دوسم نداشتي ميگفتي عروسكتم.هه

يادته گفتم منو تو گفتي هيييس منو تو نداريم فقط تو...

منم فك كردم اين تو يعني اينكه ما فقط يه نفريم.فقط يكي...

ولي اشتباه ميكردم

اين تو معنيش اين بوده كه من عروسكه تو هستم كه وقتي كسي دورو ورت نيس ميومدي باهام بازي ميكردي

كه وقتي كاري داشتي باهام دوسم داشتي وقتي نداشتي بقيه رو...

ميدوني وقتي ادم به كسي نگا كنه فك كنه خودشه به يك باره بفهمه اين دروغ بوده چقد بد ميشه؟؟!!!

ميدوني ديگه نميدونم چي درسته چي غلط

وقتي به حرفات فك ميكنم ميگم نه تو راس ميگفتي.وقتي به كارات فك ميكنم وقتي ميبينم وقتي كاري نداري من بايد برم به درك ميگم خودم درس ميگم

يه نفر پيدا بشه به من بگه چيكار كنم؟

خودت بگو؟

بگو تو همهمه ي اين مردم تو اين خيابونا چطور تنهايي بمونم؟

به چه اميدي زندگي كنم؟

زندگي من تو بودي.تو بودي رفيق

خرابش كردي...

نوشته شده در چهار شنبه 4 مرداد 1391برچسب:,ساعت 17:46 توسط نازنین| |